• خانه
  • بیوگرافی
  • زندگینامه استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار
زندگینامه استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار

زندگینامه استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار

در سرزمین ما هستند شاعرانی که شعرهایی مانند رمان های جذاب چند صد صفحه ای داشته باشند و خواندن این اشعارشان باعث به وجد آمدن علاقه مندان به این هنر شود. اما برخی شاعران به گونه ای با کلمات عشق بازی می کنند که حتی کسانی که علاقه ای به شعر و ترانه ندارند هم از خواندن این اشعار سیر نمی شوند. یکی از بی نظیرترین و خوش قلم ترین آنها استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی ، ملقب به شهریار است که امروز در مجله اینترنتی خرید ناب به زندگینامه این شاعر خوش آوازه و بی بدیل خواهیم پرداخت.

زندگینامه استاد شهریار

محمد حسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، در تاریخ ۱۱ دی ۱۲۸۵ در در روستای زیبای « خوشکناب » تبریز به دنیا آمد. «پدر او حاج میرآقا خشکنابی» وکالت می‌کرد و به ادبیات علاقه‌مند بود. مادر او، «خانم ننه» نیز زنی خانه‌دار بود. او در خانواده‌ای پرجمعیت با هفت خواهر و پنج برادر بزرگ شد.

زندگینامه استاد شهریار
زندگینامه استاد شهریار

شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.

 او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی سرود . بی شک سرودن این شعر کودکانه ، گواه نبوغ شگفت انگیز او بود.

داستان تخلص شهریار

محمد حسین بهجت تبریزی پس از مهاجرت به تهران در سال ۱۳۰۰ تخلص شیوا را برای خود انتخاب کرده بود؛ اما تصمیم گرفت تخلص جدیدی برای خود برگزیند و به‌دلیل ارادات خاصی که به حافظ داشت، دو بار از دیوان غزلیات حافظ تفال زد و هر دو بار کلمه شهریار آمد. ازاین‌رو این تخلص را برای خود برگزید.

شعر اول:

غم غریبی و محنت چو بر نمی‌تابم

روم به شهر خود و شهریار خود باشم

شعر دوم:

دوا عمر او ز ملک او بخواه ز لطف حق حافظ

که چرخ این سکه دولت به نام شهریار زدند

تحصیلات استاد شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، تحصیل را در مکتب خانه زادگاهش آغاز نمود.

مادر و پدرش و سپس مرحوم امیر خیزی از نخستین مربیان او بودند که قرائت قرآن، ترسل و نصاب و گلستان سعدی و حافظ را به او آموختند. او پس از آشنایی با دیوان حافظ با شعر و ادبیات آشنا شد.

محمدحسین تحصیلات کلاسیک خود را در مدرسه متحده و سیکل را در مدرسه فردوسی تبریز به پایان رساند و در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و در تهران تحصیلات متوسطه را در دارالفنون گذراند  و سپس در سال ۱۳۰۳ شمسی وارد مدرسه طب شد.

انصراف از رشته پزشکی

شهریار سعی می کرد خود را به رشته پزشکی علاقمند کند اما پس از ۵ سال تحصیل در شاخه پزشکی، درست یک سال پیش از دریافت درجه دکتری پزشکی در اثر تالمات روحی که پیدا کرده بود این رشته را رها کرد. لازم به ذکر است یکی از دلایلی که شهریار از رشته پزشکی انصراف داد ، شکست عشقی بود که روحیات و ذهنش را درگیر کرده بود. استاد شهریار در اینباره می‌گوید” این رشته با روحیاتم همخوانی نداشته و بعد از هر عمل جراحی احساس ضعف پیدا می‌کردم و حالم بهم می‌خورد”.

شکست عشقی شهریار

شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ پزشکی بود که عاشق دختری به نام ثریا شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران تمام شد و طبق اشاره ای که قبلا داشتیم ، با این که فقط یک سال به پایان دوره  رشته پزشکی مانده بود، ترک تحصیل کرد.

این شعر شهریار اشاره به داستان فوق دارد:

ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ

ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ ﭘﺴﺮﻡ

ﺗﻮ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ

ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ

ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ

ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ

ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ

ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ

ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ

ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ

ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ

ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ

ثریا معشوقه استاد شهریار
ثریا معشوقه استاد شهریار

شهریار پس از ازدواج ثریا به نیشابور رفت و تا سال ۱۳۱۴ در سازمان اسناد این شهر مشغول بکار شد اما اواخر سال ۱۳۱۴ بخاطر بیماری به تهران اعزام شد و دوباره عشق سابق خود را دید.

ثریا برای عیادت از شهریار به دیدن او در بیمارستان رفت و در آنجا شهریار این غزل را سرود:

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگ دل این زودتر می خواتی حالا چرا

ازدواج

محمدحسین بهجت تبریزی در مرداد ۱۳۳۲ در ۴۸سالگی در تبریز با عزیزه عبدِخالقی، نوه‌ی عموی خود، ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نام‌های شهرزاد، مریم و هادی شد. شهریار اشعار فارسی و ترکی زیادی را برای همسرش سروده و شعری که بر روی سنگ مزار ایشان حک شده نیز سروده‌ شهریار است.

فرزندان استاد شهریار
فرزندان استاد شهریار

خصوصیات اخلاقی شهریار

در خصوصیات اخلاقی شهریار جنبه‌های معنوی و مذهبی به‌وضوح مشاهده می‌شد. او روحیه حساس و لطیفی داشت و به فروتنی و تواضع مشهور بود. روح شهریار با هنر عجین بود و علاوه بر شعر، در موسیقی و خطاطی نیز دستی داشت. او در جوانی یکی از نوازنده‌های بنام سه تار بود و در این زمینه چنان تبحری داشت که اشک استادش ابوالحسن صبا را جاری می‌کرد؛ اما پس از مدتی نوازندگی سه تار را هم رها کرد.

خطاطی شهریار

استاد شهریار در حدود سال‌های ۱۳۴۶ آغاز به نوشتن قرآن، به خط نسخ نمود که یک ثلث آن را به اتمام رسانده و دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده بود. در مدت اقامت در تبریز سهندیه را سرود. در سال ۱۳۵۰ مجدداً به تهران مسافرت نموده و تجلیل‌های متعددی از شهریار به عمل آید.

فوت همسر

شهریار در سال ۱۳۵۴ تجربه دردناک دیگری را هم به تجربه های تلخ گذشته اضافه کرد و آن هم درگذشت همسرش بود که اتفاق بسیار تلخ و سنگینی بود

خلق اثر ماندگار حیدر بابا

اشعار نخستین شهریار بیشتر به زبان فارسی سروده شده است. وی خود می‌گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می‌خواندم، وی به طعنه می‌گفت: «پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود»! این قبیل سفارش‌ها از طرف مادر و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار، اثر بدیع و عظیم «حیدربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند که تاکنون به ۷۵ زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است:
قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده،
(شب هنگام که مادربزرگ قصه می‌گفت)،
کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،
(بوران بر می‌خاست و در و پنجره خانه را می‌کوبید)،
قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده،
(هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می‌خورد)،
من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!
(ای کاش من می‌توانستم برگردم و بار دیگر کودکی شوم! )

روایت سرودن شعر علی ای همای رحمت

یکی از مشهورترین سروده‌های شهریار شعر “علی ای همای رحمت” از که داستان سرودن آن در جای خود شنیدنی است. آیت الله مرعشی نجفی نقل کرده‌اند که شبی در خواب یکی از اولیای خدا را زیارت کردم. آن شب خواب دیدم در گوشه مسجد کوفه نشسته ام و امام علی (ع) در میان جمعی حضور دارند و فرمودند شاعران اهل بیت را بیاورید و تعدادی از شاعران عرب و فارسی زبان حضور یافتند. امام فرمودند: شهریار ما کجاست؟ و خطاب به شهریار گفتند شعرت را بخوان! شهریار شعر ” علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را، که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را” را تا انتهای آن برای ایشان و جمع حاضر خواند.

آیت الله مرعشی نجفی وقتی از خواب بیدار شدند درباره شخصیت شهریار پرس و جو کردند، چون او را نمی‌شناختند و سپس از شهریار دعوت کردند تا به قم نزد ایشان برود و پس از آشنایی دیدند که او کسی است که در خواب او را در محضر امام علی (ع) بوده است. از او درباره زمان سرودن شعر پرسیدند و شهریار اظهار داشت که تا کنون این شعر را برای هیچ شخصی نخواند و کسی در جریان سرودن آن نبوده است. وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرون این شعر را بیان کرد، مشخص شد که با زمان خوابی که آیت الله مرعشی دیده‌ است همزمان بوده است. این شعر به شهریار الهام شده است و این نشان توجه و عنایت جد بزرگش به او بوده است.

آثار شهریار

اشعارش متنوع و در بردارنده انواع شعر و قالب های گوناگون است و تا به حال به صورت های مختلف منتشرشده است نخستین دفتر شعر او در سال های (۱۳۱۰-۱۳۰۸)، شمسی با مقدمه های استاد بهار، سعید نفیسی، پژمان بختیاری از سوی کتابخانه خیام و آخرین مجموعه شعرش پس از در گذشت وی (در تابستان ۱۳۶۹) به عنوان جلد سوم دیوان شهریار شامل اشعار منتشر نشده از سوی انتشارات رسالت تبریز در پانصد صفحه انتشار یافت.

سپس کلیه اشعار وی در یک مجموعه چهار جلدی توسط انتشارات زرین به چاپ رسید. طبق شمارشی که از کلیات اشعارش به عمل آمده،  دیوان های مختلف او شامل بیست هزار و شصت بیت شعر سنتی و حدود۱۵ منظومه و شعر آزاد در قالب های تازه است.

برخی عناوین اشعار شهریار

– حیدربابا (به زبان آذری)

– سهندیه (به زبان آذری)

– علی ای همای رحمت

– علی و شب

– دو مرغ بهشتی

– افسانه شب در ۱۶۲۴ بیت، که مفصل ترین مثنوی شهریار است.

درگذشت استاد شهریار

استاد شهریار مدتی از بیماری ریوی رنج می‌برد و زمانی که دیگر امید به بهبود حال را از دست داده بود به دوستان خود گفت اگر پس از مرگم خواستند مرا در تهران دفن کنند، در جوار حرم حضرت عبدالعظیم به خاک بسپارند و اگر خواستند در زادگاهم آذربایجان مدفون کنند، مرا بدر دامن کوه “حیدر بابا” یا مقبره الشعرای تبریز به خاک بسپارند.

استاد شهریار در بیست آذر ۱۳۶۶ پس از کسالتی ماندگار در بیمارستان بستری شد. با وجود مراقبت و معالجه بیماری به طور موقت این شاعر محبوب در روز شنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۶۷ شمسی چشم از جهانی فانی فروبست. محمد حسین بهجت در ۲۷ شهریور ماه در مقبره الشعرای شهر تبریز به در منزل ابدیش آرام گرفت.

برای پاسداشت مقام ادبی استاد محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار و نکوداشت این شاعر پرآوازه، سالروز درگذشت وی برابر با بیست و هفتم شهریور، به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است. روح شاد.

کلام پایانی

زندگینامه سراسر وزین و قابل احترام استاد شهریار ، و آثار فاخر ایشان باعث شده که هیچ گاه از خاطرمان نروند و با افتخار از این استاد بی بدیل یاد کنیم. امید است قدر هنرمندان و عاملان پیشرفت علم و ادب این سرزمین را بیش از قبل بدانیم و به احترام همه آنها کلاه از سر برداریم.

5/5 - (1 امتیاز)