جلال آل احمد، معلم، نویسنده، فعال سیاسی-اجتماعی و همسر سیمین دانشور از متفکران قرن اخیر است که زندگی پرفرازونشیبی از سرگذرانده و آثاری از خود به جای گذاشته که تا قرنها بعد ارزش خواندن دارند. در این مطلب در مجله اینترنتی خرید ناب درباره جلال آلاحمد و آثارش صحبت کردهایم.
جلال آلاحمد
جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال ۱۳۰۲ پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود.
پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد.
جلال آل احمد در محله پاچنار تهران زاده شد و پدرش روحانی بود. نام خانوادگی او در شناسنامه «سادات آل احمد» است.
تحصیلات
جلال پس از پایان دوره دبستان در دوره شبانه دبیرستان دارالفنون به تحصیل ادامه داد و به کارهایی از قبیل تعمیر ساعت، سیمکشی و چرمفروشی میپرداخت. در ۱۳۲۲ش دوره دبیرستان را به پایان برد و به خواست پدر، برای تحصیل در حوزه علمیه، به نجف سفر کرد، ولی چند ماه بعد بازگشت و در گروه ادبیات دانشسرای عالی مشغول تحصیل شد. او در ۱۳۲۵ش دوره دانشسرای عالی را به پایان برد.
تحولات فکری
از نکات قابل توجه در زندگی آل احمد، تحولات فکری اوست. وی در دوران دبیرستان با آثار احمد کسروی و محمد مسعود آشنا شد و تحت تأثیر اندیشههای کسروی درباره مذهب، عقیدهاش به اصول تشیع به سستی گرایید و بعد دوباره به مذهب بازگشت. همچنین او مدتی گرایشهای کمونیستی یافت، عضو حزب توده شد و سپس مخالف آنان شد. همین روحیه، در آثار ادبی و هنری و فعالیتهای اجتماعی او نیز نمایان است.
فعالیت در حزب توده
در ۱۳۲۳ش به حزب توده پیوست و یکی از فعالان مطبوعاتی آن شد و در نشریات این حزب مقاله نوشت و مدتی مدیرداخلی مجله ماهانه مردم بود. در ۱۳۲۵ش دوره دانشسرای عالی را به پایان برد و سپس در مدارس تهران معلّم شد. در تیرماه ۱۳۲۶ش به عضویت کمیته ایالتی تهرانِ حزب توده درآمد و در ۱۳ دی ماه همان سال به عنوان اعتراض به عدم استقلال رهبری این حزب و فقدان دموکراسی در آن، همراه با گروهی به رهبری خلیل ملکی، از آن انشعاب کرد (ایران ما، ۱۵/۱۰/۲۶). تاریخی که آل احمد خود برای این رویداد ذکر کرده (۱۶ آذرماه ۱۳۲۶ش) و در جهان نو و در خدمت و خیانت روشنفکران آمده خطاست و ظاهراً از همان جا به مقاله منتشره در ایرانیکا نیز راه یافته است. شمس آلاحمد علل ترقی جلال را در حزب توده، آشنایی او با زبان و ادبیات عرب و فرانسه، جوان بودن، سخنرانی و خطابه و جسارت و صداقت بینظیر او میداند.
گریز جلال از حزب توده
آلاحمد هنگام فعالیت با عدم صداقت رهبران این حزب روبرو میشود که نهایتاً تحت تاثیر خلیل ملکی و اسحاق اپریم و به اتفاق انور خامهای و تعدادی دیگر از دوستان خویش در آذر ۱۳۲۶ از حزب توده انشعاب میکنند.
و “حزب سوسیالیست توده ایران” مرکب از انشعابیون اعلام موجودیت کرد؛ اما این حزب جدید نیز به واسطه تبلیغات سنگین رادیو مسکو علیه انشعابیون بیش از دو ماه دوام نیاورد و منحل شد آلاحمد راهی جز گریختن و در خلوت گریستن نیافت.
آشنایی با سیمین دانشور
آشنایی با سیمین دانشور (اولین زن ایرانی که بهصورت حرفهای به زبان فارسی داستان نوشت) نقطهی عطفی در زندگی جلال بود. او دربارهٔ سیمین میگوید: «زنم سیمین دانشور که میشناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانشیار رشته زیباییشناسی و صاحب تألیفها و ترجمههای فراوان، و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم؛ که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم در آمده بود. از سال ۱۳۲۹ به اینور، هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقاش آن نباشد». آنها سال ۱۳۲۷ در راه شیراز-تهران با هم آشنا شدند. این آشنایی منجر به ازدواجشان شد که البته برخلاف میل خانوادهها صورت گرفت.
سبک نوشتن جلال
اگرچه داستاننویسی در کشور ما قدمت زیادی دارد، اما داستان کوتاه به شکلی که در آثار نویسندگانی مانند جمالزاده، طالبوف، صادق هدایت و البته جلال آلاحمد میبینیم به زمان معاصر برمیگردد و زمانی که آلاحمد شروع به نوشتن کرد، اگرچه برای اولینبار نبود، اما هنوز تازه و نوپا بود.
آنچه جلال آلاحمد را از سایر نویسندگان متمایز میکند و باعث جاودانه شدن او در عصر خودش میشود، اندیشه و لحن ساده و دلنشین اوست. روایت او حتی در داستانهایش با تحلیل و موشکافی همراه است؛ حتی زمانیکه از بدیهیترین اتفاقات دورانی مینویسد که در آن زندگی کرده است و همین موجب همذاتپنداری خواننده با راوی داستانهای او می شود. جلال حرفهایش را رک و بیپرده و گاهی حتی تندوتیز و تلخ میزند و به این شکل قصد دارد تا مخاطب را به مستقیمترین شکل ممکن با واقعیت روبهرو کند؛ به این امید که تاثیری که لازم است را بر ذهن او بگذارد.
آگاهیبخشی، بهویژه به عامه مردم، از روشنترین اهداف جلال آلاحمد است که بهخوبی در آثارش نمایان است و به همین دلیل است که برای تأثیرگذاری بیشتر در نوشتههایش از لحن عامیانه و ادبیات کوچهبازاری که از دل جامعه برآمده، استفاده کرده است. واکنشهایی که او در نوشتههایش به مسائل روز جامعه دارد او را یک نویسندهٔ سیاسی-اجتماعی معرفی میکند.
از دیگر ویژگیهای آثار جلال میتوان به نقش بسزایی که در شناساندن ایران دیروز در دهههای قبل از انقلاب به نسل بعد دارد اشاره کرد. برای نسل امروز، زندهبودن و ملموسبودن ماجراهایی که در دهههای سی و چهل در داستانهای جلال رخ داده است، نشان از قدرت قلم او، هنر او و درک بالای او دارد.
حزب زحمتکشان مردم ایران
جلال در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت (۱۳۲۹-۱۳۳۲ش) بار دیگر به فعالیت سیاسی پرداخت. در ۱۳۲۹ش در تأسیس «حزب زحمتکشان مردم ایران» به رهبری مظفر بقایی و خلیل ملکی شرکت جست و مدیریت روزنامه شاهد، ارگان این حزب را بر عهده گرفت. در ۱۳۳۱ش در تأسیس «نیروی سوم» به رهبری خلیل ملکی و انتشار مجله علم و زندگی همکاری کرد و مدتی نیز ریاست کمیته تبلیغاتی «نیروی سوم» را بر عهده داشت. در اردیبهشت ۱۳۳۲ش از نیروی سوم نیز کناره گرفت، ولی دوستی خود را با برخی از افراد آن گروه حفظ کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش توسط دادستان حکومت نظامی احضار و پس از یک روز بازداشت آزاد شد. پس از آزادی، غیر از شرکت در تجدید حیات «جامعه سوسیالیستها»، فعالیت سیاسی چندانی نداشت.
معرفی آثار جلال آل احمد
زمان آن رسیده که در مجله اینترنتی خرید ناب به آثار جلال آل احمد بپردازیم. «زیارت» نخستین داستان جلال آلاحمد است که آن را در بیستسالگی، زمانیکه برای اولینبار به زیارت کربلا مشرف شد، نوشت و بعدا در مجلهٔ سخن در سال ۱۳۲۲ منتشر کرد. در سال ۱۳۲۳، اولین کتاب خود یعنی «دید و بازدید» را که مجموعهای از ۱۲ داستان است، منتشر کرد.
دومین مجموعهی داستانی او به نام «از رنجی که میبریم» در سال ۱۳۲۶ به چاپ رسید. در این کتاب او از نگرانیها و دغدغههایش بهعنوان یک نویسنده میگوید و از این دوره به نام دورهٔ سکوت یاد میکند و میگوید: «در این دوره سکوت است که مقداری ترجمه میکنم به قصد فنارسه (فرانسه) یاد گرفتن. از ژید، کامو، سارتر و نیز از داستایوسکی.» تنها یکسال بعد بود که مجموعهای دیگر از داستانهای کوتاهش را با عنوان «سهتار» روانهی بازار کرد که روایتی صریح از فقر و خرافات و اثرات آن بر جامعه است.
بعد از آن تا سال ۱۳۳۱ که چهارمین مجموعه خود یعنی «زن زیادی» که در آن وضعیت زنان روزگار خود را توصیف میکند را منتشرکند، بیشتر به ترجمه میپردازد و به ترجمه آثار نویسندگانی چون داستایوفسکی، آلبرکامو، آندره ژید و ژان پل سارتر مشغول میشود و پنجرهی تازهای رو به علاقهمندان به مطالعهٔ آثار دیگر نویسندگان جهان میگشاید.
پس از آن جلال آلاحمد به دو موضوع بسیار مهم در آن زمان پرداخت وبرای هرکدام یک داستان بلند نوشت. پس از کودتای ۲۸ مرداد، که دوران سختی برای آزادیخواهان و مخالفین حکومت بود. جلال پس از یک دورهٔ افسردگی درسال ۱۳۳۴ مجموعهی «سرگذشت کندوها» را به چاپ رساند.
و در سال ۱۳۳۷ با نوشتن کتاب «مدیر مدرسه» به مسئلهی مهم آموزش و پرورش میپردازد. او که خود سالها معلم بود، بهخوبی توانسته است تا در این کتاب وضعیت تعلیم وتربیت در مدارس آن زمان را به تصویر بکشد.
در ادامه نیز سایر آثار جلال آلاحمد فهرست شدهاند.
سفرنامهها
- اورازان (۱۳۳۳)
- تاتنشینهای بلوک زهرا (۱۳۳۷)
- جزیره خارک در یتیم خلیج فارس (۱۳۳۹)
- خسی در میقات (۱۳۴۵)
- سفر به ولایت عزرائیل (۱۳۶۳)
- سفر روس (۱۳۶۹)
مقالات
- گزارشها (۱۳۲۵)
- حزب توده سر دو راه (۱۳۲۶)
- هفت مقاله (۱۳۳۳)
- سه مقاله دیگر (۱۳۴۱)
- غربزدگی (۱۳۴۱)
- کارنامه سه ساله (۱۳۴۱)
- ارزیابی شتابزده (۱۳۴۲)
- گفتگوها (۱۳۴۶)
- یک چاه و دو چاله (۱۳۵۶)
- در خدمت و خیانت روشنفکران (۱۳۵۶)
ترجمهها
- «عزاداریهای نامشروع» (۱۳۲۲)
- «محمد آخرالزمان» نوشته بل کازانوا (۱۳۲۶)
- «قمارباز» اثر داستایوفسکی (۱۳۲۸)
- «بیگانه» اثر آلبرکامو به همراه علی اصغر خبره زاده (۱۳۲۸)
- «سوء تفاهم» اثر کامو (۱۳۲۹)
- «دستهای آلوده» اثر سارتر (۱۳۳۱)
- «بازگشت از شوروی» اثر ژید (۱۳۳۳)
- «مائدههای زمینی» اثر ژید به همراه پرویز داریوش (۱۳۴۳)
- «کرگدن» اثر یونسکو، (۱۳۴۵)
- «عبور از خطـ» اثر یونگر به همراه محمود هومن (۱۳۴۶)
- «تشنگی و گشنگی» اثر یونسکو (۱۳۵۱)، که در حدود ۵۰ صفحه از این آخرین کتاب را آلاحمد ترجمه کرده بود که مرگ باعث نشد آن را به پایان ببرد و پس از وی منوچهر هزارخانی بقیهٔ کتاب را ترجمه کرد.
درگذشت جلال آل احمد
جلال در سال ۱۳۴۸ از دنیا رفت. سیمین به شایعات درباره مرگ او به دست ساواک پایان داد. پیکر او را بر خلاف وصیت خودش به خاک سپردند. او وصیت کرده بود که بعد از مرگ پیکرش را به دانشجویان پزشکی برای تشریح بدهند اما این خواسته خلاف شرع شناخته شد و حالا سنگمزار او بعد از سالها، هنوز در انتظار آرامگاهی شایسته و درخور است.
خانهی سیمین و جلال، بعد از فوت سیمین به موزه تبدیل شده است. موزهای که لباسها و وسایلشان را در خود جای داده و علاقهمندان به ادبیات معاصر ایران را به آنجا میکشاند. حوض آبیرنگش هنوز پر آب است و درختهایش قد کشیدهاند. عکسها و نقاشیهای سیمین و جلال به دیوارش است و مبلهای سبزرنگی که سالها پذیرای مهمانهایشان بوده است، حالا چشم انتظار مهمانان جدید است.
سخن آخر
مجله اینترنتی خرید ناب امیدوار است با تهیه و مطالعه آثار جلال آل احمد بیشتر و بهتر با او و قلم کم نظیرش آشنا شوید.