امروزه فیلم ها و سریال های متعددی ساخته می شود که می تواند ژانرهای متفاوت و همخوان با سلیقه های گوناگون باشد.
بعضی از این فیلم ها و سریال ها مخاطب بیشتری جذب می کنند و برخی هم از اقبال کمتری برخوردار می شوند. یکی از فیلم های محبوبی که مورد استقبال زیاد مخاطبان قرار گرفت،Elvis به کارگردانی لورمنِ است که مجله اینترنتی خرید ناب آن را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
الویس پریسلی و تبدیل به سوژه فیلم سازی
الویس پریسلی، قطعا یکی از پتانسیلدارترین ستارههای موسیقی برای تبدیل شدن به اثری سینمایی است. چهرهای نمادین که میتواند یک فیلم بیوگرافی فوقالعاده را رقم بزند و تبدیل به یک بمب در باکس آفیس شود.
پریسلی گزینهای وسوسه کننده برای هر فیلمساز بیوگرافی ساز است، چراکه این ستارهی راک اند رول همانطور که در صحنههای اجرایش پادشاهی میکرد و جادو میریخت در نمایش سرگذشتاش نیز میتواند غوغا بپا کند. درواقع اولین نشانه برای تضمین موفقیت یک فیلم بیوگرافیک، وسوسهانگیزی شخصیتی است که کارگردان به سراغاش رفته اما درواقع این اول راه خواهد بود.
باز لورمن کارگردان مولن رژ و گتسبی بزرگ در امتداد ماکسیمالیستسازیاش، سبک مورد علاقه خود را در الویس پیگیری میکند. سوار کردن سبک بصری و خلق دنیایی مملو از طراحیهای صحنهای پر زروقوبرق. درواقع لورمن سبک رواییاش را بر الگوهای بصری بنا میکند و قصه موردنظرش را با رنگها، لباسها، صحنه، اندازهی نماها پیش میبرد.
حرکت جسورانهی لورمن مسیری است، که منجر به خلق نمایشهایی اپراگونه شده. فیلمهایی که دنیایی رئال را تبدیل به جهانی سورئال میکنند، حال باید دید که باز لورمن در امتداد اندیشههای فیلمسازی خودش تا چه اندازه توانسته از پتانسیل الویس پریسلی استفاده کند و با دنیای بصری، جهان روایی را پیش ببرد؟
ساختار روایی
در سال ۱۹۹۷، سرهنگ تام پارکر، مدیر سابق الویس پرسلی، در بستر مرگ است و به چگونگی ملاقات خود با سلطان آیندهٔ راک اند رول نگاه میکند.
الویس در دوران کودکی همراه با والدینش ورنون و گلدیس با زندگی سرشار از فقر مبارزه کرده بود. او موسیقی را رستگاری میداند، حتی اگر توسط همسالانش به دلیل شیفتگیاش به موسیقی آمریکایی آفریقاییتبار خیابان بیل در ممفیس مورد تمسخر قرار میگیرد. پارکر یک «هاکستر» کارناوال است که خود را به عنوان یک فینیاس تیلور بارنوم مدرن تصور میکند و با ماهیت سادهلوح مخاطبانش بازی میکند.
اگرچه پارکر در حال حاضر مدیریت خواننده کانتری هانک اسنو را بر عهده دارد، به محض شنیدن پریسلی در رادیو، به نظر میرسد که تحت تأثیر آنچه میشنود قرار میگیرد و آرزو دارد که مدیر الویس شود.
پارکر در نهایت الویس را ملاقات میکند و او را متقاعد میکند که به او اجازه دهد کنترل حرفهاش را به دست بگیرد، که شروع یک حرفهٔ فوقالعاده موفق در موسیقی است.
با این حال، همه مردم تحت تأثیر این هنرمند جوان قرار نمیگیرند. بسیاری از والدین میترسند که موسیقی او باعث فساد فرزندانشان شود و سیاستمداران نژادپرست نیز به او حمله میکنند.
آستین باتلر
قبل از اینکه باز لورمن فیلمبرداری الویس را با اولین «اکشن!» خود آغاز کند، آستین باتلر ساعتهای بیشماری را صرف مطالعه حرکات، صدا و حالات چهره الویس پریسلی کرده بود.
از این رو، این بازیگر آمریکایی توانسته است، تقریباً به معنای واقعی کلمه، در این سفر طاقت فرسا در لابلای زندگی این خواننده افسانهای، پادشاه راک در سال ۲۰۲۲ شود.
زالو
شما هم مانند مجله اینترنتی خرید ناب می دانید که در مقابل آستین باتلر نسبتا ناشناخته، تام هنکس (Cast Away) را داریم که یکی از سنگین وزنهای این صنعت است. بدون شک، پیشنهاد نقش «سرهنگ» تام پارکر به بازیگری که عادت داشت نقش مرد خوب فیلم را بازی کند، از سوی لورمن یک نبوغ بوده است.
دیدن هنکس در حال زنده کردن زالویی که الویس پریسلی را تا آخرین روزهای زندگیاش مکید، بسیار جدی است. بله، متأسفانه نماینده او تنها، کسی نبود که در طول زندگی حرفهای خود از این ستاره استفاده کرد، بلکه او پستترین بود.
کارگردان و نویسنده فیلم بهمراه بازی خوب تام هنکس این تصور را به ما ارائه میدهند که هر چقدر هم که مدیر برنامههای پریسلی ادعایی برای بیگناهی خود به ما نشان دهد، ما هرگز برای او احساس ترحم یا تحسین نمیکنیم.
فروش گیشه
الویس ۱۵۱ میلیون دلار در ایالات متحده و کانادا و نیز ۱۳۵ میلیون دلار در سایر مناطق به دست آورد که فروش جهانی آن مجموعاً به ۲۸۶ میلیون دلار رسید.
در ایالات متحده و کانادا، الویس در کنار تلفن سیاه اکران شد و پیشبینی میشد در آخر هفته افتتاحیه خود از ۳۹۰۰ سینما ۲۵ تا ۳۰ میلیون دلار بفروشد.این فیلم در نخستین روز ۱۲٫۷ میلیون دلار به دست آورد که ۳٫۵ میلیون دلار از پیشنمایشهای پنجشنبهشب بود.
این فیلم برای نخستین بار به ۳۰٫۵ میلیون دلار رسید و با اختلاف اندکی به تاپ گان: ماوریک برای رتبهٔ اول گیشه در آن هفته شکست خورد.طبق گزارش پستترک، ۳۱ درصد از تماشاگران افتتاحیه آخر هفته بالای ۵۵ سال سن داشتند که ۴۸ درصد آنها بالای ۴۵ سال سن داشتند، در حالی که سهم زنان بالای ۲۵ سال ۴۵ درصد بود. دلایل اصلی برای دیدن این فیلم، موضوع آن (۴۹٪) و تام هنکس (۲۵٪) گزارش شد.
این فیلم در خارج از ایالات متحده و کانادا، در افتتاحیهٔ آخر هفته ۲۰ میلیون دلار فروخت که مبلغ جهانی ۵۱٫۲ میلیون را نشان میداد. در آخر هفته دوم، فیلم ۱۹ میلیون دلار (و ۲۴ میلیون دلار در چهار روز آخر هفته روز استقلال) به دست آورد و سوم شد.
اولین نقد به Elvis
این فیلم سینماییْ گویی یک داستان مستند پر از ایراد و اشکال است؛ یک مستند اشتباه از زندگی اِلویس که با تمام چیزهایی که درمورد اِلویس خواندهایم و شنیدهایم و دیدهایم تفاوت اساسی دارد.
چرا که حتی فیلم و فیلمنامه این توانایی را نداشته که به شخصیت واقعیِ اِلویس و آنچه در واقعیت از اِلویس پریسلی در ذهن داریم وفادار بماند و نهتنها این تعارض با حقیقت بسیار بیشتر از خودِ اثر قابل توجه است، بلکه فیلم Elvis هیچ چیز دیگری برای ارائه به مخاطب ندارد و عملاً برای چنگ زدن به هر ریسمانی که جلب توجه کند، به تکاپو میافتد.
هیجانزدگی
سینمای بیوگرافی همواره رشتهای از صعود و نزول شخصیت را در مسیر زمان نشان میدهد که سرنخ آن در دستان شخص دیگری است. تواتر فرمی موجود در فیلم مذکور به تماشاگر چنین محاوره میکند که هنرمند نه تنها زندگی متفاوتی دارد بلکه رفتار دیگران با او به واسطه فاکتورهای تفکیک کننده متفاوت است.
به عنوان مثال: حرکات پای پریسلی بر اساس یک بیقراری ناشی از استرس، شاید، به وجود میآید اما آنچه او را در ظاهر برای دیگران جذاب و متفاوت کرده، حرکات پا و استرس مثبت است.
استرس مثبت نه تنها قدرت تفکر را از شخص نمیگیرد بلکه میزان فرصت تفکر و تمرکز او را افزایش میدهد؛ فارق از داستان فیلمنامه این استرس مثبت در قهرمان قصه به صورت سطحی از سوی شخصی در حال روایت است که انگشت اتهام به سوی او است.
آنچه برای تماشاگر هیجان ایجاد میکند چرایی و همچنین چگونگی برخورد عموم با این تفاوت است. طبیعی است که جامعه هرچه را تازگی داشته باشد و احساسات عموم را جریحهدار یا برانگیخته کند نپذیرد و علیه شخص مولف کیفرخواست صادر شود اما هنگامی که این ماجرا به صورت یک انگ سیاسی به هنرمند میچسبد، تنها میتوان این گونه برداشت کرد که: منفعت طلبی و یا ترس از رشد تفکر عموم باعث چنین مخالفتی خواهد شد.
دست و پا شکستن دختران برای نحوه خوانندگی «الویس» نه تنها حسادت برانگیز بلکه برای اهالی قدرت خطرآفرین است. اجرای نخستینِ «الویس» که با تمسخر ظاهر و پوشش او توسط یکی از حضار در سالن همراه است و بعد انفجار استعداد این هنرمند، گویای این نظام فکری موجود در فیلم است. حسادت مردانه عموما خطرناکتر و زورگوتر از حسادت زنانه است.
بیقصه
عدم توانایی Elvis در داستانگویی باعث شده آخرین دستمایهای که بیننده میتواند به آن دل ببندد تا او را مجبور به نشستن پای فیلم کند نیز همراه با سیل ویرانگر کارگردانی از بین برود. Elvis از مبتدیانهترین و سادهترین عناصر داستانگویی نیز بیبهره است و حتی نتوانسته استانداردها و یا چیزی نزدیک به استانداردها را رعایت کند. بیننده در این فیلم شاهد اثری چشمگیر نیست که بتواند با آن ارتباط برقرار کند. روایت، روایت بسیار خستهکننده و حوصلهسربری است که کسالت را بر روح و تن مخاطب حکاکی میکند و بیننده را از هرچه فیلم کلاسیک- بیوگرافی است منزجر میسازد.
کلام پایانی
این فیلم هم مانند سایر فیلم و سریال ها انتقادهای زیادی را به همراه داشت اما استقبال خوب مخاطبان باعث شد در رتبه های برتر از نظر بینندگان قرار بگیرد.
اگر شما هم از بینندگان حرفه ای فیلم و سریال هستید پیشنهادهای خود را با مجله اینترنتی خرید ناب و سایر مخاطبان به اشتراک بگذارید.